26 مرداد 1369، برگي ديگر از تقويم انقلاب ورق خورد و يوم اللّه ديگري متولّد شد. ثانيه هاي انتظار به کندي مي گذشت. شهر به استقبال پرنده هاي مهاجر آمده بود که در سال هاي سخت هجران از وطن، بال و پر خود را در زير شکنجه هاي کفر شکسته بودند. البته هرچند جسم آنان دربند بود، ولي هيچ گاه روح و انديشه بلندشان تسخير نشد و قلبشان به ياد دين و ايمان و آسمان وطن مي تپيد. 26 مرداد روز بازگشايي قفس ما بود، روز شادماني شهر و مردم، روز شادباش و تبريک، روز وصل و ديدار. آغوش وطن گشوده شده بود و فوج فوج مردانگي در آن جاي مي گرفت به راستي کدامين ساعت مي تواند شکوه آن لحظات را در خود بگنجاند و کدامين تقويم مي تواند شوق آن لحظه ديدار را در خود ثبت کند.